به گزارش قدس آنلاین، مرکز پژوهشی آرا در گزارشی با عنوان «سیاستهای فرهنگی ترکیه» که توسط اندیشکده افرا گردآوری شده، به بررسی نقش ایران و ترکیه و رقابت این دو کشور برای نفوذ هرچه بیشتر در کشورهای مسلمان و همچنین سیاست های فرهنگی دولت ترکیه پرداخته است.
در این گزارش راهبردی آمده است: ترکیه کنونی به رهبری حزب عدالت و توسعه رؤیای امپراتوری عثمانی را در سر میپروراند و هر از گاهی جلوهای از این خیال را به نمایش میگذارد. استقبال عجیب اردوغان از محمود عباس در کنار سربازانی با لباس نظامیان عثمانی نمونهای از خیالپردازی دولتمردان ترک است. همچنین تأکید ویژه احمد داوود اوغلو- به اعتقاد کارشناسان معمار سیاست خارجی ترکیه در حزب عدالت و توسعه- بر میراث فرهنگی و تاریخی بهعنوان ابزاری در سیاست خارجی و اینکه هیچ مشکلی در روابط خارجی بدون رجوع به پیشینه عثمانی حل نمیشود، مؤیدی دیگر بر این موضوع است.
سرخوردگی ترکیه از عضویت در اتحادیه اروپا
داوود اوغلو در یک تغییر جهت آشکار، سکان سیاست خارجی ترکیه را از غرب به شرق برگرداند. شاید این اقدام وی در توجه به نکتهای باشد که هانتیگتون در کتاب برخورد تمدنها به آن اشاره میکند. وی میگوید ترکیه کشوری است که توان رهبری جهان اسلام را دارد، اما بهدلیل سیاستهای غلط از این جایگاه دور شده است. بنابراین ترکها بهجای التماس به اتحادیه اروپا برای عضویت در این کلوپ بسته، باید جایگاه خود را در منطقه تقویت کرده و الهامبخش جهان اسلام باشند. در این صورت خود اتحادیه اروپا از ترکیه برای عضویت دعوت خواهد کرد. داوود اوغلو رفتار غلط نخبگان این کشور در توجه بیاندازه به غرب که با بیمحلی کشورهای غربی همراه بود و عدم توجه به شرق را عامل نداشتن جایگاه مناسب برای ترکیه در غرب و جهان اسلام میداند. وی برای رفع این مشکل نزدیکی به شرق را تجویز میکند.
روزنامه کریستین ساینس مانیتور نیز دلیل رویآوری این کشور به شرقگرایی و تمایل به ارتباط بیشتر با همسایگان امپراتوری سابق عثمانی را سرخوردگی ترکیه از عضویت در اتحادیه اروپا میداند؛ بههمین دلیل گسترش روابط ترکیه با شرق اهمیت ویژهای مییابد. این روابط به اندازهای برای ترکیه حیاتی است که حتی اردوغان پس از ساقط کردن هواپیمای روس، بهطور رسمی از این کشور عذرخواهی میکند. این موضوع نشان از رفتارهای نسنجیده این کشور در عرصه سیاست خارجی دارد.
این نکته صحیح است که در سیاست خارجی و روابط بینالملل دوستی و دشمنی ابدی وجود ندارد، اما باید توجه داشت تغییر موضعهای سریع و چرخشهای ناگهانی و رفتارهای هیجانی سیاست خارجی را دچار تکانههای شدیدی میکند که عوارض آن تا سالها دامنگیر تمام بخشهای کشور، از اقتصاد گرفته تا فرهنگ و امنیت خواهد بود. کشوری که در تعامل بینالملل خود بهسرعت تغییر موضع میدهد، در بین سایر کشورها جایگاه ضعیفی خواهد داشت و همین مسأله عمق نفوذ راهبردی و تأثیرگذاری بینالمللی آن کشور را کاهش خواهد داد. ترکیه با حرکات نسنجیده در جهان و منطقه دچار همین مشکل شده است.
سیاستهای نسنجیده و رفتار سینوسی و هیجانی در سیاست خارجی ترکیه منحصر در موارد ذکر شده مانند اصرار بیش از حد برای نزدیکی به غرب و جدا شدن از شرق و در ادامه نزدیک شدن دوباره به شرق، رفتار خشن با روسیه و در پی آن، معذرتخواهی از روسیه نیست. اصلاح مناسبات با سوریه، سپس کمک به معارضان و مخالفان دولت سوریه، تلاش برای برقراری امنیت در کشور و کمک به تروریستهای بینالمللی که در سوریه جمع شدهاند، کوبیدن مدام بر طبل لائیسم و کمک به تکفیریهای تروریست که داعیه اسلامگرایی افراطی دارند، حمایت از مرسی، رئیسجمهور مصر در زمانیکه در حال حل مشکلات با عربستان و گسترش روابط و نزدیک شدن به این کشور بود، سرد شدن روابط دو کشور در پی کودتای اخیر در ترکیه موارد دیگری از این رفتارهای نسنجیده و تصمیمهای هیجانی است که هم امنیت داخلی ترکیه را بهخطر انداخته و هم اقتصاد این کشور را با مشکل مواجه ساخته، هم روابط ترکیه با غرب را دچار مشکل کرده و هم روابط با شرق و هم روابط با کشورهای منطقه را برهم زده است.
رقابت نادرست با ایران
نمونه ای از رفتار غلط ترکیه، رقابت نادرست با ایران در کشورهای منطقه است. عراق، سوریه، کشورهای آسیای میانه عرصه این رقابت هستند. در بعضی از کشورها این رقابت در فاز سخت و در بعضی از کشورها به صورت نرم صورت میگیرد؛ برای مثال، در کشورهای آسیای میانه با وجود قرابت زبانی در بعضی کشورها و مذهبی در بعضی دیگر با ترکیه، روی چندان خوشی به این کشور نشان ندادند. این جمهوریهای تازه استقلال یافته سابقه دیرینهای در فرهنگ ایرانی دارند. بعضی به زبان فارسی سخن میگویند و همه آنها، چه کشورهای فارسزبان و چه سایر کشورها، در طول تاریخ تأثیر گستردهای از فرهنگ ایرانی گرفتهاند. اگر غرب جهان اسلام متأثر از عثمانی بود، اما شرق اسلامی همواره منطقه نفوذ فرهنگی ایران بوده است؛ بههمین دلیل ترکیه، کشوری که با ملیگرایی متأثر از زبان ترکی و پانترکیسم شکل گرفته و از همین نکته برای به زیر سلطه درآوردن سایر مناطق ترکنشین استفاده میکند- رفتار این کشور در آسیای میانه و تشکیل مجمع کشورهای ترکزبان نمونهای از این اقدامات است- نتوانسته است در کشورهای ترکنشین که در شرق اسلامی قرار دارند، نفوذ قابل توجهی داشته باشد.
تقابل دیگر ترکیه با ایران را میتوان در موضوع فلسطین و رژیم اشغالگر قدس یافت. جمهوری اسلامی ایران پس از پیروزی انقلاب همواره مدافع مردم مظلوم جهان و بهخصوص مظلومان فلسطین بوده است؛ بههمین دلیل رژیم اشغالگر قدس را به رسمیت نشناخت و به مبارزه با این رژیم سفاک پرداخت، اما ترکیه بهدلیل علاقه به گسترش روابط با غرب و عضویت در اتحادیه اروپا با این رژیم غاصب ارتباط دیپلماتیک برقرار نموده و این دولت جعلی را به رسمیت میشناخت، اما با چرخش سیاست خارجی این کشور از غرب به شرق و برای باز کردن جای پایی در جریان مقاومت و موجه نشان دادن چهره خود و تبلیغ خود بهعنوان یاور ملت مظلوم فلسطین، کشتی مرمره را برای شکستن محاصره طولانیمدت نوار غزه راهی این بندر کرد، اما رژیم غاصب و جنایتکار صهیونیستی که هیچگاه به قوانین بینالمللی متعهد نبوده و اساساً تشکیل آن خلاف قوانین بینالمللی بوده و همواره به جنایت مشغول است و در انجام جنایت فرقی بین دوست و دشمن قائل نیست، به کشتی مرمره حمله کرد و تعدادی از شهروندان ترکیه را به قتل رساند.
همین مسأله موجب تیره شدن روابط ترکیه با این رژیم جعلی شد. در این زمان بود که ترکیه بهعنوان حامی مردم فلسطین و مقاومت مشهور شد. حتی در داخل ایران نیز بعضی تصور میکردند که ترکیه از رژیم اشغالگر قدس دور شده و در حال نزدیک شدن به محور مقاومت است، اما رفتار بعدی این کشور و بازگشایی مجدد سفارت در پایتخت اشتباه بودن این تحلیل را نمایان ساخت.
همانطور که گفته شد، مسأله ملیگرایی و پانترکیسم در ترکیه موضوع بسیار مهمی است. شاید دولت ترکیه بهطور رسمی و علنی از پانترکیستهای ایرانی حمایت نکند یا حتی بهظاهر پانترکیسم از نظر قانونی در ترکیه ممنوع باشد، اما ایدئولوژی حاکم بر این کشور کاملاً با این دیدگاه سازگار است. رقابت دیرینه عثمانی سابق و ترکیه کنونی با ایران و علاقه به توسعه ارضی نیز انگیزه دیگری- حداقل بالقوه، اگر نگوییم بالفعل- برای حمایت از پانترکیستهای ایرانی است.
اگرچه اکثریت مردم آذربایجان با ترکیه روابط خوبی ندارند و خود را ایرانی میدانند- دلیل این مدعا را در طول تاریخ در رفتار مردم این خطه میتوان دید؛ برای مثال، میتوان به روزنامه انجمن تبریز که در زمان مشروطه در این شهر منتشر میشده و حاوی درگیریهای این خطه با عثمانی آن زمان است- و اگرچه باید حساب افراد معدود را از اکثریت جدا کرد، اما وجود همین مقدار نیز در مواقع حساس میتواند مشکلساز باشد و با موجسواری بر احساسات مردم مشکلات عدیده ایجاد نمایند.
بنابراین پانترکیستها خواسته یا ناخواسته به ابزاری برای التهابآفرینی در دستان ترکیه در کشور تبدیل میشوند. خطر دیگر این گروه این است که با ترویج افکار ناسیونالیستی خود و جذب افراد، به مرور چهره فرهنگی منطقه را تغییر میدهند. در این زمینه نیز ابزار نفوذ فرهنگی ترکیه در استانهای ترکنشین خواهند بود.
البته استفاده از پانترکیسم مختص به دوران معاصر نیست. در گذشته نیز دولت عثمانی از این عامل برای نفوذ و ضربهزدن به ایران استفاده میکرده است. در اواخر حکومت عثمانی ترکهای جوان برای پیشبرد آرمانهای خود برای ایجاد ترکستان بزرگ، یک سازمان مخفی بهنام «تشکیلات مخصوصه» به رهبری «طلعتپاشا» بهوجود آوردند که مأموران ویژه خود را برای تبلیغ اندیشههای پانترکی به ایران، قفقاز، افغانستان و آسیای میانه اعزام کرد. مهمترین فرستاده این تشکیلات به ایران «روشنیبیک» بود. او بر آن بود تا با نفوذ در ایران، زمینه اجرای برنامههای «انورپاشا»، وزیر جنگ عثمانی، بزرگترین مدافع برنامههای پان ترکی را در ایران فراهم کند.
قابل توجه است که «انورپاشا» دوبار به ایران لشکرکشی کرد؛ یکبار در سال 1916 همدان را تصرف کرد. او تصمیم داشت از آنجا به تهران آمده و پس از فتح تهران و بهدست گرفتن و سازماندهی ارتش پادشاهی ایران، با روسها بجنگد، اما نیروهای روس و انگلیس مانع حرکت او به سمت تهران شدند. او در ژوئن 1918 با نیروهای خود شهر تبریز را فتح کرد و قصد داشت در آنجا یک جمهوری مانند قفقاز تأسیس کند، اما مقاومت مردم تبریز و سایر شهرهای آذربایجان، همچنین اوضاع عثمانی و تسلیم شهر استانبول، آنها را در نوامبر 1918 وادار به ترک آذربایجان کرد.
در کنار مسأله پانترکیسم باید به تلاشهای گسترده دولت ترکیه و نخبگان سیاسی و فرهنگی آن برای ترک خواندن برخی از برجستگان ادب فارسی توجه کرد. ترکیه نه تنها «مولوی» را بهدلیل وجود مقبرهاش در ترکیه کنونی (که در گذشته قلمرو ایران سلجوقی بود) ترک میخواند، بلکه دیگر مشاهیر علمی، تاریخی، ادبی، فلسفی و عرفانی ایران را نیز در زمره مشاهیر ترک قلمداد میکند. این موضوع، بخشی از راهبردهای فرهنگی و سیاسی هویتسازی دولت مدرن ترکیه بود و نهادهایی چون «بنیاد تاریخ ترک» بسیاری از دودمانهای ایران نظیر: «خوارزمشاهیان»، «غزنویان»، «سلجوقیان» و دیگران را در زمره حکومتهای ترکی آورده و با متصل ساختن آنها به برخی حکومتهای پیشین آسیای میانه و ماورای آن، تصویری از پیوستگی سیاسی- تاریخی را برای ترکها ارائه دادهاند. همچنین برخی از معروفترین چهرههای ادبی و فرهنگی ایران، مانند «فارابی»، «نظامی گنجوی»، «شیخابوالحسن خرقانی»، «شمس تبریزی» و «عمادالدین نسیمی» از مشاهیر کلاسیک ایران و یا «شهریار» از ادبای معاصر در زمره میراث ادبی و فرهنگی ترکیه معرفی شدهاند.
ترویج فساد در ایران، با استفاده از سریال
نکته دیگری که باید به آن توجه داشت، موضوع سریالهای ترکیهای است. این سریالها که مملو از موارد فساد اخلاقی هستند، شاید در بعضی از فرهنگها پذیرفته شده باشند، اما قطعاً با فرهنگ ایرانی و اسلامی هیچ سنخیتی ندارند. نمیتوان مدعی شد دولت ترکیه برای نفوذ و ترویج فساد در ایران، این سریالها را تولید و پخش میکند؛ زیرا هماطور که پیش از این گفته شد، این سریالها پخش جهانی داشته و حتی در آمریکای جنوبی نیز طرفدار دارند، اما باید توجه داشت در هر صورت این سریالها باعث ترویج فساد خواهند بود.
نکته دیگر، موضوع شبکه جم و رابطه این شبکه که در ترکیه مستقر است، با دولت این کشور است. دلیل قانعکنندهای بر ارتباط نظاممند بین این شبکه و دولت ترکیه یافت نشد. با توجه به نکاتی که در بخش رادیو و تلویزیون گفته شد، شبکههای بسیاری آزادانه در ترکیه فعالیت میکنند و دولت ترکیه نظارت بسیار کمی بر این شبکهها دارد. تأسیس شبکه تلویزیونی نیز بسیار راحت است. بنابراین نمیتوان فعالیت این شبکه را زیرنظر دولت ترکیه دانست، اما هماهنگ بودن برنامههای این شبکه با اهداف دولت ترکیه و پخش سریالهای منحط ترکی از این شبکه جای سؤال در میزان و نوع رابطه این شبکه تلویزیونی و دولت ترکیه را باز نگهمیدارد. پاسخ به این سؤال پژوهش گسترده و دسترسی خاص را میطلبد.
نکته قابل توجه دیگر در رابطه ایران و ترکیه، اختلافات مذهبی است. هرچند هر دو کشور مسلمان هستند، اما یکی با اکثریت شیعه و نماد اسلام شیعی شناخته میشود و دیگری در گذشته قطب اسلام و مرکز خلافت سنی بوده است. همین مسأله در دوران حکومت صفوی باعث شکاف بزرگ بین این دو قدرت بوده است، اما در زمانهای بعد و بهطور مشخص در زمان قاجار، حکومت عثمانی سعی داشت تا در بین علمای شیعه نفوذ نماید و از اینطریق قدرت خود را افزایش دهد؛ بهعبارتدیگر، هدف اصلی این تلاشها از میان بردن اختلافهای شیعه و سنی آنگونه که «نادرشاه افشار» میخواست نبود، بلکه گسترش اقتدار عثمانی در بین شیعیان و از میان بردن نفوذ پادشاه ایران در میان آنها بود. حضور سیدجمال در استانبول و نامه «سلطان عبدالحمید» به او یکی از نشانههای این مسأله است. «آشکار است که چاره و علاج این، ایجاد اتحاد اسلامی و وحدت برای از میان بردن کشمکشها و تناقضها است؛ چون بر من مسلم است که شما آرزومند رسیدن به وحدت اسلام هستید، من بهعنوان خلیفه به شما امر میکنم که با حوصله و دقت این نکته را بررسی کنید که آیا رسیدن به یک وحدت کلی اسلامی از راه از میان بردن تفاوتهای فرقهای بین مسلمانان در بخشی از سرزمینهای امپراتوری عثمانی و نیز در سرزمینهای دیگر، امکانپذیر است یا نه؟ برای نمونه، تشکیل یک کمیته دو یا سه نفره از هر یک از علمای سنیوشیعه برای از بین بردن اختلافهای فرقهای و بدینوسیله بر نفوذ مجتهدان ایرانی فائق شده و شاید هم بهطورکلی این نفوذ را از میان برداریم».
هرچند این اقدام توسط سیدجمال شروع شد، اما با اقدامات شاه ایران، عبدالحمید مجبور به قطع کمکهای خود به سید جمال شد. در پی این اتفاق، رابطه سیدجمال و سلطان عثمانی تیره شده و تا آخر عمر در استانبول زیرنظر بود. این اقدام سلطان عثمانی، تنها اقدام در این زمینه نبود و در زمانهای بعد نیز، توسط سایر حکام عثمانی ادامه یافت.
همین مسأله موجب رقابت ایران و ترکیه در جهان اسلام گشته است. ایران همواره تلاش میکند تا به تقریب مذاهب کمک کرده و اتحاد کشورهای مسلمان را رقم بزند، اما کشورهایی هستند که از این تقریب منتفع نشده، بلکه متضرر میگردند؛ بههمیندلیل سعی در شعلهورسازی این اختلافات داشته و دارند. اتفاقات سوریه در چند سال اخیر نمونهای از این اقدامات است. ایران در تعامل با ترکیه باید مراقب این اختلافافکنیها باشد.
نظر شما